ارزان ترین فایل ها را از ما خریداری کنید..

محل لوگو

نظرسنجی سایت

قیمت های سایت ما را چطور ارزیابی میکنید؟

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

مجموع پنج مقاله ی کامل و بینظیر درباره ی موضوعات مختلف تاریخی«سری3»


مجموع پنج مقاله ی کامل و بینظیر درباره ی موضوعات مختلف تاریخی«سری3»

فرمت فایل هاWORD

مجموع پنج مقاله ی کامل با قیمتی بی نظیر.

مطمئن باشید شما را از هر منبع دیگر درباره ی موضوعاتش بی نیاز میکند.

ما بهترین و کامل ترین مقاله ها را به شما عرضه خواهیم کرد.

قابل توجه دانشجویان،افراد علاقه مند به این موضوعات و کسانی که قصد تحقیق دارند

این مجموعه ی بی نظیر و کامل را از دست ندهید.

این مجموعه مقاله با قیمت عالی که درهیچ کجا پیدا نمیکنید به شما عرضه خواهد شد.

این مجموعه با قیمت فقط 5900به شما ارائه خواهد شد که قیمت هر مقاله چیزی حدود1200میشود.

و فقط با یک سرچ در اینترنت میتوانید تفاوت قیمت را درک کنید.

 

عناوین مقاله ها و بخش هایی از انها:

 

مقاله ی اول:  علل حمله مغول به سرزمين هاي اسلامی  18صفحه

مقدمه

 

مغول ها قوم بيابانگرد و چادرنشين بودند كه در قسمت اسياي مركزي و شرقي زندگي مي كردند و رئيس آن ها شخصي به نام «تموچين» يا چنگيز بود كه در سال617 هجري حملات خود را از سر حدات چين آغاز كرد چنگيز خان وقتي خبر كشته شدن جمعي از تجار مغول به وسيله حاكم شهر اوترار شنيد براي سلطان محمد خوارزمشاه پيغام فرستاد به زودي به سراغ تو خواهم آمد.

 

از دلايل ديگر حمله مغول به سرزمين هاي اسلامي مي توانيم به ارتباط سري بين مغولان و مسيحيان مغرب زمين 2 تنش حكومت قراختاييان و تعريف خلاي عباسي مغولان اشاره كرد.

 

و بايد دانست كه مهم ترين علل انقراض دولت خوارزمشاهي و خلافت عباسي و افتادن اكثر ممالك اسلامي در دست مغوان بت پرست، چند چيز بوده: يكي آنكه محمد خوارزمشاه اكثر امراء و حكمفرماياني كه ممكن بود در روز درماندگي و حمله بيگانگان، كشور ايران را محافظت نمايند از ميان برداشت و بلادي كه بين ايرانيان و مغولان حايل بوده ضميمه متصرفات خود كرد و از اين جهت تقريبا با آن هم سر حد گرديد. از همه بدتر اينكه محمد خوارزمشاه در موقع حمله مغول خويشتن را باخته و جرات از دست داده چنان بر او مستولي شده است كه به جلال الدين هم اجازه جنگ نداد و همه را دلسرد و مايوس ساخت و بالنتيجه واقع شد آنچه ازخواندن آن دل ها در طپش آيد و حال منقلب گردد. علت ديگر پيشرفت مغول دربار خلافت عباسي با خوارزمشاه بود و شايد خليفه باطنابي ميل نبود كه حريف خود را بدست مغول ها ببيند و از شر او راحت گردد و از همين جهت خليفه نه فقط با خوارزم شاه مساعدت ننمود و در دفاع از مغولان همت نگماشت بلكه سلطان جلال الدين را مساعدت نكرد و درخواست او را نپذيرفت نفاق سني و شيعه را كه اغلب بلاد حتي در بغداد حكمفرما بود علت ديگر پيشرفت مغول بايد دانست چه رشته اتحاد مسلمين از يكديگر گسيخته بود و در بغداد دارالخلافه مسلمين به كرات به شيعيان جور و احجاف واقع شد وفي الحقيقه اين جماعت از استبداد عامه بجان آمده بودند و چاره اي هم نداشتند همچنين اهل سنت با يكديگر سخت مخالفت داشتند و حتي در موقع حمله مغول بسياري از حنفي مذهبان با مغول همدست گرديده با شافعيان از در خصومت در آمدند و مغولان در آخر هر دو طايفه را مقهور خود ساختند.

 

مقاله ی دوم:علویان   25صفحه

خلافت عباسی و مخالفان سرسختش

البته کجمآبی ها و بد سیرتی های خلفایی همچون متوکل، در این سال ها موجب سرخوردگی عامهمسلمین از دستگاه خلافت عباسیان شده بود

به علاوه، غلبه امیران ترک و حکام اطراف، به تدریج از خلافتبغداد جز شبح بی جانی باقی نگذاشته بود.
به همین سبب قیامعلویان زیدی در سرزمین طبرستان و گیلان، همچون قیامابومسلم مروزیدر خراسان، نشانه‏هایی از تلاشمسلمین برای تبدیل خلافت و روی کار آوردن آل ابی طالب، به جای آل عباس جلوه می‏کرد.
از همین رو، همطاهریانو همصفاریان،مبارزه خود را با این علویان نشانه‏ای از خوش خدمتی خویش به آل عباس جلوه می‏دادند.
چنان کهسامانیان هم، در دفع آن چه نزد خلیفه بغداد فتنه و خروج مخالفان خلافت تلقی می‏شد، مجاهدتخود را به مثابه سعی در تقویت و تحکیم اساس خلافت عباسی، و مبارزه با آن چه کهبنیاد مذهب عامهاهل سنت را تهدید می‏کرد، وانمود می‏ساختند.
و این همه، نشان داد که به وجود آمدندولت علویان در طبرستان بیشتر از تمام حوادث تکان دهنده دیگر آن ایام در نزد خلفایبغدادمایه تهدیدبود.
هر چند نهضتزیدیهبه سبب تفکر خاصش نسبت به جواز خروجامام، خود خالی از تفرقه و تزلزل دایم نبود. خلیفه عباسی, المستعینکه در آن سال ها، هم از جانب ترکانسپاه، و هم از سوی مدعیان خلافت نگران بود، قیام زیدیان را در طبرستان به شدت مایهدغدغه خاطر یافت.

حکومت یکصد و هفتاد سالة علویان

علویان در طول یک صد و هفتاد سال کم وبیش در تاریخ سیاسی و اجتماعی طبرستان موثر واقع شدند. هر چند با گذشت زمانجانشینان آنان به تدریج از داعیه‏های نخستین دور شده, تنها ظاهر و شکل شعارگونه‏ایاز آرمان های اولیه را نگه داشتند ،اما دامنه نفوذ این عقیده به تدریج از مرزهایطبرستان، گیلان ودیلمپا بیرون نهاد و مردمان سایر بلاد نیزآیین علویان را پذیرا شدند.
در هر حال امارت زیدیه در دیلم و گیلان همچونامارت ایشان در طبرستان, قربانی منازعات داخلی و اختلاف های مذهبی شد، خاصه آن که, این بار، بر خلاف گذشته, علاقه عموم مردم در حمایت و تأیید آن ها رو به کاستیگذاشته بود.
این که غلام خدمتکاری به نام عمید، توانست بر ضد مولای خود سیدابوطالب معروف به «الثائر» فتنه‏ای راه بیندازد و «مردم گیلان بدو پیوستند و سید راباز گذاشتند»، ضعف و تزلزل اعتقاد عامه را در حق آن ها نشان می‏دهد. به همین سبب حتی غلبه بعضی داعیان یا مدعیان رهبری، در ادوار بعد هم، نتوانست استمرارمذهب «زیدیه» را در این نواحی تضمین نماید. طریقه اسماعیلی و مذهب امامی که از عهد ناصر کبیر فعالیتتبلیغی آن ها قابل ملاحظه شده بود، نقش عمده‏ای در تضعیف مذهب زیدیه در این نواحیایفا کرد

دستگاه خلافت و قیامحسنبن زید

وحشت و اضطرابی که از قیام حسن بن زید در طبرستان «250 ق / 864م» در بغداد به وجود آمد ظاهراً بیشتر ناشی از آن بود که اندکی پیش از قیامطبرستان، زیدیه در کوفه وواسطهم، به رهبریابوالحسین یحیی بنعمر- نواده زیدبن علی و معروف به قتیل شاهی -قیام خونینی به راه انداخته بودند (رجب 250 ق / آگوست 864 م).
یحیی هم مثلحسنبن زیددر تهیه خروج خویش دعوت به«الرضا من آلمحمد» کرده بود و
همچون وی در بیعت, غیر از الزام تمسک به کتاب وسنت؛

  • اقامه عدل،
  • اعانت مستضعفان و
  • نصرت اهل بیت را

در استرداد حق از غاصبان طلب می‏کرد.
این کهتعداد زیادی از اعراب هم با زیدیه در کوفه و واسط بر یحیی گرد آمدند و به خصوص اینکه در بغداد، تختگاه خلیفه هم جمع کثیری از عامه، دعوتش را با علاقه اجابت کردند،خلیفه عباسی, المستعین و اطرافیانش را از قدرت زیدیه وحشت زده کرد، چنان که بعد ازشکست و قتل یحیی که به وسیله محمد بن طاهر انجام شد، تأسف و تأثر زیادی را در میانمردم در پی آورد.
مرثیه‏های بسیاری را که در سوگ او سروده شد, و متضمن لعنو نفرین نسبت به قاتلان وی و الهام بخش شاعران عصر بود، به قدری شدید و جدی بود کهخلیفه و طاهریان هیچ یک جرأت نکردند سر بریده او را به نشانه پیروزی در معرض تماشایعموم بگذارند.
همین مطلب از یک سو،

  • تزلزل خلیفه و نزدیکانش را در برخورد به غائله زیدیه نشان می داد

واز سوی دیگر،

  • ناخرسندی عموم مردم از خلافتعباسیان را بر ملا می ساخت.

ظهور علویانِ دیگر مثل

  • محمد بن جعفر علوی در ری «250 ق / 864 م» که دعوت به «الرضا» نیز می‏کرد و
  • حسین بن محمد, معروف به کوکبی, در قزوین، که عامل خلیفه را از آنجا بیرون راند،و همچنین
  • قیامهایی که توسط علویان در نینوا، مکه و کوفه «251 ق / 865 م» برپا شد،

خروج زیدیه را در طبرستان برای خلیفه و طاهریان به شدت مایه دغدغه واسباب دل نگرانی ساخت.

 

مقاله ی سوم:عدالت در یونان باستان و ایران   38صفحه

عدالت در یونان باستان

در جهان جدید عدالت تنها بخشی از اخلاق فردی را در برمی‌گیرد و ما اگر كسی دروغ بگوید یا به بچه‌ها بی‌اعتنایی كند به او لقب ناعادل نمی‌دهیم اما در نظام افلاطونی و كلاً نظام فكری یونان باستان عدالت تنها یك فضیلت محسوب نمی‌شود بلكه جمیع فضایل را در بر می‌گیرد.

  • پیشگفتار

« الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم »

تاریخ نشان داده است که هیچ جامعه‌ای بدون وجود قانون - مدوّن یا غیرمدوّن - نتوانسته است پابرجا بماند و میزان ماندگاری و تداوم حکومت‌ها را می توان در میزان توجه آنان به قانون جستجو کرد. و البته روشن است که قانون بدون توجه مداوم رهبران حکومت محترم و قابل اجرا نمی ماند و نیز بدون رعایت عدالت در اجرای قانون، احترام به آن در دل‌ها جا ی نخواهد گرفت.

بااندکی توجه به حکومت‌های ایران باستان و مقایسه‌ی آن‌ها با حکومت‌های پس از اسلام در ایران از نظر طول مدت حکومت، درمی‌یابیم که حکومت‌های ایران باستان عموما ًتوانسته‌اند مدتی طولانی سلطه ی خود را حفظ کرده و حتی توسعه دهند، درحالی که طولانی ترین حکومت های پس از اسلام در ایران، از نظر طول مدت حکومت، قابل مقایسه باحکومت‌هایی چون اشکانیان و ساسانیان نیستند.

مسلماً تداوم سلطه‌ی یک حکومت می‌تواند دلایل بی‌شماری داشته باشد ـ همان گونه که انحطاط و سقوط یک سلسله نیز معلول عوامل بی‌شماری است ـ اما بدون هیچ شک و تردیدی مهم‌ترین عامل پایداری یک حکومت را ، با توجه به مفهوم حدیث شریف نبوی ـ که در صدر مقال آمد ـ می‌توان میزان اهمیت آن حکومت به عدالت دانست و در تأیید این مطلب در ایران باستان شواهد بسیاری در دست است ، که در متن نوشتار به آن‌ها اشاره شده است و به طور مثال می توان از بار عام شاهان ساسانی به منظور رفع ظلم و ستم از مردم یاد کرد. مرحوم پیرنیا در این‌باره می‌نویسد:

«در اوایل دورة ساسانی، سالی دو مرتبه شاه بار عام می‌داد، یکی در نوروز و دیگری در مهرگان و جارچی ها از چند روز قبل مردم را خبر می‌کردند که اگر عرضی دارند در آن روز حاضر شوند. روزمزبور باز جارچی قصر سلطنتی به آواز بلند می گفت: «هر کس مانع از آمدن عارضین شود، خونش به گردن خودش است.» [i]

روشن است که چنین توجهی به مسأله‌ی رفع ظلم از مردم و عدالت در عدالت ، به دیرپایی عمر حکومت‌ها منجر می‌شود. و چنین است که در دوره‌ی ایران باستان حکومتی چون ساسانیان بیش از چهار قرن می‌تواند به حیات خود ادامه دهد. در حالی‌که به عنوان مثال حکومت صفوی در بعد از اسلام ـ با این‌که شباهت‌هایی نیز با حکومت ساسانی دارد ـ حدود دو قرن و نیم می‌تواند سلطه‌ی خود را حفظ نماید.

آن‌چه درباره‌ی این نوشتار قابل ذکر است، این است که با توجه به شباهت تقریبی عدالت در حکومت‌های ایران باستان ، این مسأله به طور خاص در مورد یک سلسله‌ی معیّن مورد بحث قرار نگرفته است. بلکه به طور کلی درباره‌ی عدالت در ایران باستان صحبت شده است. 

 

مقاله ی چهارم:عصر سلطنت ناصرالدين شاه   45 صفحه

مقدمه

عصر سلطنت ناصرالدين شاه عصر تاريك و شرم آوري از تاريخ ايران است. عصري است مملو از ظلم و ستم و جنايت و دوره‌اي است آكنده از جهل و بي خبري. توده هاي وسيع مردم بسيواد بودند و نادان و شاه و درباريان از اين بيسوادي و جهل حداكثر استفاده را مي بردند. مير غضبهاي شاه آماده بودند تا هر زمان كه او فرمان دهد جان انسانهايي را بگيرند و اجساد آنها را «براي عبرت ديگران» در جلوي يكي از دروازه هاي شهر بياوزيند.

نفوذ بيگانگان

در دوره قاجاريه و مخصوصا در عصر ناصرالدين شاه، اقتصاد ايران در انحصار دو دولت استعمارگر روسيه و انگلستان بود. اين دو كشور براي استفاده هر چه بيشتر از منابع و سرشار و ثروت عظيم ميهم ما به رقابت پرداخته بودند. شركت هاي تجراي بيگانه، از جمله شركت هاي انگليسي و روسي در بيشتر شهرهاي ايران شعبه هايي داير كرده و به خيريد و فروش مشغول بودند. اين امر براي بازرگانان ايراني محدوديت بسياري ايجاد مي كرد و چون نمي توانستند با سرمايه داران بزرگ خارجي رقابت كنند، روز به روز تنگدستي آنان افزوده مي شد و رو به ورشكستگي مي نهادند.

 

از عصر اميركبير تا عصر امين السلطان

محمد شاه قاجار در ششم شوال 1264 هجري قمري (4 سپتامبر 1848 ميلادي) درگذشت. ناصرالدين ميرزا وليعهد كه از يك سال پيش فرمانروايي آذربايجان را به عهده داشت دوازده روز بعد از مرگ پدرش در تبريز خود را پادشاه ناميد و روز بعد همراه ميرزا تقي خان برگزيد.

ناصرالدين شاه سلطان مراد ميرزا حسام السلطنه را مامور فتح هرات كرد. اين شهر پس از شش ماه محاصره در 25 صفر 1273 ه.ق به وسيله سپاه ايران گشوده شد. دولت استعمارگر انگليس كه مايل نبود هرات در دست ايرانيان باقي بماند به ايران اعلان جنگ داد و نيروهايي را با كشتيهاي جنگي به جنوب فرستاد. پس از تصرف جزيره خارك سربازاني را در بوشهر پياده كرد و آنها را به سوي خرمشهر (محمره) فرستاد. بندر بوشهر صحنه جنگ بين قواي ژنرال سرجيمز اوترام و قواي ميرزا محمدخان قاجار كه مامور جلوگيري از قواي انگليس بود، شد. ميرزا محمدخان در اين جنگ شكست خورد و ناصرالدين شاه وحشتزده، از ميرزا آقاخان نوري خواست كه مقدمات صلح را با انگلستان را فراهم كند.

ميرزا آقاخان نوري، فرخ خان امين الدوله را مامور ساخت كه به پاريس برود و در آنجا آمادگي ايران را به مصالحه اعلام نمايد. در پاريس با وساطت ناپلئون سوم معاهده اي ننگين بر ايران تحميل شد. اين معاهده كه در سال 1273 هـ . ق (1857 ميلادي) به امضاء طرفين رسيد شامل مواد زير بود:

  1. ايران، هرات و تمام خاك افغان را تخليه كند
  2. انگليس، خرمشهر و بوشهر را تخليه نمايد.
  3. ايران از كليه دعوي خود نسبت به هرات و سرزمين افغانستان صرف نظر كرده و از حكام و رؤساي شهرهاي افغانستان مطالبه ضرب سكه و خواندن خطبه به نام شاه ايران ننمايد.
  4. ايران از دخالت در امور افغانستان خودداري نموده و هرات را افغانستان مستقل بشناسد.
  5. در صورت وقوع اختلاف بين ايران و افغان، ايرن متعهد مي شود كه رفع اختلافات را به حكميت دولت انگليس واگذارد.

 

مقاله ی پنجم:علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان   29صفحه

• مقدمه

  • همانگونه که بنای یک ساختمان عظیم مستلزم پایه¬های سترگ و ستون¬های محکمی است بنای هر شاهنشاهی و حکومتی بر ستون-های قابل اتکایی استوار است. در بررسی علل انقراض سلسله ساسانی ابتدا باید معین گرداند که پایه¬های شکل¬گیری این نظام سیاسی چه بود و این پایه¬ها و مایه¬ها در طول سالیان چه مسیری را گذرانده و چه آسیب¬هایی را پشت سر گذاشته که سرانجام سنگینی تنه عظیم خود را تاب نیاورده و به سراشیبی سقوط افتاده است.
  • در خصوص ظهور و سقوط حکومت¬ها یک نظریه عمومی وجود دارد که ابن خلدون آن را به خوبی تشریح کرده و از نظر نگارنده بسیار قابل اعتنا می¬باشد.
  • به نظر ابن خلدون نبرد و تنازع میان دو شیوه اساسی معیشت بادیه¬نشینی و یکجانشینی ریشه تحولات تاریخی و پیدایش و استقرار دولت و طبقه حاکم بشمار می¬آید. چنانکه می¬گوید: «زندگی بادیه¬نشینی کهن¬تر و پیشتر از زندگی شهرنشین است و بادیه¬نشینی به منزله گهواره اجتماع و تمدن است و اساس تشکیل شهرها و جمعیت آنها از بادیه¬نشینان بوجود آمده است.» [1]
  • مضمون نظریه وی این است که در حالیکه طوایف دامدار و صحرانشین در جستجوی مرتع در حرکت هستند مردم یکجانشین در روستاها و شهرها سکونت گزیده¬اند. در شرایط سکونت در یک محل فساد و تن-آسانی و تجمل¬پرستی و تنزل اخلاق اجتماعی توسعه یافته و موجب تباهی می¬شود در اثر همین رخوت و سستی مردم دلاور و جنگ¬جوی قبایل بر شهرنشینان غلبه می¬یابند و خود آنها نیز سرانجام به تن¬آسانی و تجمل روی آورده و مغلوب و مقهور طوایف صحراگرد می¬شوند.
  • در واقع نیروی این اقوام صحراگرد و دلاور بازوی نظامی این سرزمین به حساب می¬آمد که با نام¬های گوناگون همچون «مادها، هخامنشیان، سلوکیه، پارت¬ها، ساسانیان، اعراب مسلمان، ترکان غزنوی، ترکان سلجوقی، ایلخانان مغول، ترکان تیموری، ترکمن¬های صفوی، پارسیان زند و ترکمن¬های قاجار» [2] در پهنه سرزمین ایران آشکار شده و بترتیب جای خود را به دیگری دادند.
  • از سویی دیگر شاهنشاهی¬های ایران از یک روند ظهور و سقوط خاص خود نیز پیروی می¬کنند که شاید ویژگی بسیاری از حکومت¬های سلطنتی باشد. برای روشن¬تر شدن این نظر حکومت هخامنشیان را به عنوان نمونه بررسی می¬کنیم.
  • با ظهور کورش و مبارزات و جنگ¬های مشهورش بنای یک حکومت و امپراطوری عظیم در فلات ایران شکل می¬گیرد. امپراطوری که نه تنها تمام حوزه فرهنگی ایران را در سیطره خود می¬گیرد بلکه سرزمین¬های وسیعی چون مصر، یونان و ... را زیر چتر خود قرار می¬دهد.
  • معمولا بنای اولیه چنین حکومت¬هایی چنان استوار است که چند پادشاه بعد از بنیانگذار و نخستین شاه مقتدر با دشواری زیادی روبرو نمی¬شوند.
  • بنای مستحکم کوروش در زمان کمبوجیه، داریوش کبیر با همان قوت و قدرت پایدار می¬ماند همین استحکام حتی در زمان خشایارشاه نیز با وجود دراز دستی¬های وی برقرار است؛ اما فتور و سستی و علائم اولیه زوال در زمان شاهان بعدی نمودار می¬شود.
  • بعد از اين مانند بسیاری از شاهنشاهی¬های ایرانی قدرت جنگاوری در شاهان دیگر کمتر می¬شود تا جایی که همچون گرگ پیری که در سنین کهنسالی به مکر و چاره¬اندیشی روی می¬آورد به «سربازان طلایی» خود روی می¬آوردند مثلا بجای روبه¬رو شدن با یونان می¬کوشند با اختلاف¬افکنی بین آتن و اسپارت مانع از وحدت یونان شده و در نتیجه از نگاه و درازدستی آنها به قلمرو خود جلوگیری نمایند.
  • اما این ترفند هم تا جایی کاربرد دارد که آرمان¬های بلندپروازانه، جنگاوری و انتقام¬جویی سردار مقدونیه مطرح نباشد. بعد از این می¬بینیم هخامنشیان نیز پایه¬های رفیع حکومت خود را در اثر سستی، فساد و تسویه حساب¬های خونین برای رسیدن به سلطنت، حذف همه شاهزادگان و نخبگان سیاسی و اقتدارطلبی گروههای مختلف قدرت و نیز کم شدن روحیه جنگاوری فرو افتاده می¬بینند. ویژگی که وجه مشترک بسیاری از شاهنشاهی¬های ایران محسوب می¬گردد. همین اتفاق در اکثر سلسله¬های بعدی ظهور و سقوط یافته یعنی اشکانی، ساسانی و حتی سلسله¬های معاصر یعنی صفویه، افشاریه، زندیه و قاجار مشاهده می¬شود.


مبلغ قابل پرداخت 9,300 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۳ فروردین ۱۳۹۹               تعداد بازدید : 131

دیدگاه های کاربران (0)

باتشکر از بازدید شما،، لبخند فراموش نشود

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما