فرمت فایل هاWORD
تعداد صفحه:32
به همراه این مقاله یک عدد کتاب صوتی از ما هدیه بگیرید.
بخش هایی از مقاله:
خاندان هخامنشي و آغاز زندگي كوروش
1) نياكان كوروش
خاندان هخامنشي با اين كه در ذكر همة اسلاف صاحب اعتبار كوروش ، در نزد محققان مختلف اتحاد نظر وجود ندارد و كساني نيز به تعداد فرمانروايان پيشين و البته محلي و منطقه اي بودن برخي از آنان تأكيد ورزيده اند ، ولي شكل قابل قبول اين است كه پس از هخامنشي جد خاندان ، شاهان ذيل داراي نام و نشان بوده اند :
1) چيش پش
2) كمبوجيه
3) كوروش
4) چيش پش
5) كوروش
6) كمبوجيه
7) كوروش سوم ( بزرگ )
به تعبير هرودت قبايل پارسي در زمان استقرار در منطقه اي كه نام آنها را بر خود پذيرفته و از كرمان تا خوزستان امتداد داشته است ، ده طايفه بوده اند كه عبارتند از :
پاسارگادي ها ، مرفي ها ، ماسپيان ها ، پانتالي ها ، دروزي ها و گرمان هاي شهرنشين ، و همچنين ساگارتي ها ، مردها ، دروپيك ها ، ودائين هاي شبانكاره ، اين كه چنين تركيبي در همة ادوار عمر سلسلة مزبور حفظ شده باشد محل ترديد است ولي بي شبهه كوروش از دودمان پاسارگادي هاي شهرنشين بوده و در زمرة نجيب ترين و برجسته ترين اقوام پارسي به شمار مي رفته است .
تعلقي كه شاهان هخامنشي به محيط و مسكن مألوف خويش نشان مي دادند و در همان معدود كتيبه ها و آثاري كه به طور مستقيم از آنان باقي مانده ، آشكار است ، كنايه از شناختي ديرپا و سازگار با كل منطقة وسيع پارس كهن دارد و از احساسات دروني شده قرن هاي طولاني اقامت آنان سخن مي گويد . در همان حال ، پيوستگي هاي تثبيت شده و هويت يافتة تاريخي آنها با ديگر اقوام ايراني جا گرفته در سرتاسر فلات ايران هم مأخوذ از پشتوانه هاي زباني ، فرهنگي ، عقيدتي اخلاقي و قومي مردمي است كه اگر نه پيش تر دست كم در خلال نزديك به دو سده و نيم فرمانروايي بي چون و چراي سلسلة مزبور ، يك جهتي و همداستاني و وحدت آريايي خود را كسب كرده بودند .
به عبارت ديگر ، كوروش بزرگ و سلسله اي كه او جهاني شدنش را بنياد نهاد حافظ منافع همة ايرانيان مستقر در نجد پهناور ايران و مبشر و مبين مجموعه آداب و اصول انساني بي نظيري بود كه به مرور ايام در وجود فرد فرد ايرانيان نهان و نهادينه شده بود و تنها در انتظار ناجي نيرومند و مظهر كامل عياري مي نمود كه اراده و عزم ملي ايرانيان را براي قبول مسئوليت جهانداري و ارائه تصويري كامل از خصوصيات ايراني نشان دهد .
تاريخ جانشيني كوروش را حدود سال 557 ق . م رقم زده اند و اگر جابجايي قدرت مادها با نوادة آژيدهاك را در همان محدودة سال 550 ق . م بدانيم ، يك نكته محرز است كه كوروش پيش از دست زدن به چنان اقدام بزرگي كه با سهجن خونري زيعمده همراه بوده ، به مدت دست كم هفت سال ، تجربة اداره سرزمين هاي پارس و انزان ( انشان ) را داشته است . كمبود منابع تحقيق مانع از آن نيست كه بگوييم بدون شك توسعة متصرفات ايران در زمان كمبوجيه دوم و بعد هم دوران طلايي سازماندهي امپراتوري در عصر داريوش بزرگ ، مديون پايه هاي مستحكمي است كه بنياد گذار سلسله پي افكنده است ، به تعبير هرودت ، ايرانيان آن اندازه به مقام والاي انساني او نازش داشته اند كه : « هيچ فرد پارسي تا امروز خود را در حد آن نديده است كه با كوروش برابر شود » ( ك . سوم ، 160 ) بريان ، همان ، ص 169 ) .
2) آغاز پادشاهي كوروش
نخستين كاري كه كوروش پس از پيروزي بر پادشاهي ماد انجام داد ، انتخاب شهر بزرگ و با سابقة همدان به عنوان پايتخت دولت رو به توسعة خود بود . درست است كه او و خلاف او ، در تمامي دوران حكمراني خود از پايتخت هاي ديگري نظير شوش و ري و پارسه استفاده كردند و فرضاً ايام بهار را در ري و تابستان را در همدان مي گذرانيدند و پاييز و زمستان را هم به تناوب در پارسه و شوش به سر مي آوردند ولي اهميت همدان به عنوان خاستگاه نخستين دولت مقتدر آريايي در شرق و آن هم با قدمتي چند صد ساله بر كسي پوشيده نبود ، و دودمان سلطنتي هخامنشي هم كه خود را وامدار و وارث بر حق برادران مادي خويش مي دانست ، جداً اين پيوستگي ها را محفوظ مي داشت . به تعبير ديگر با حفظ عمال مادي در مشاغل خود ، تبديل قدرت چنان مخفيانه و زيركانه و شايد هم بتوان گفت طبيعي و منطقي انجام گرفت كه در نظر ملل غربي ، حكومت پارسي همان حكومت مادي جلوه مي كرد و هرودوت و مورخان ديگر ، تا روزگار خود ، كه 150 سال با آغاز كار كوروش فاصله داشت ، جنگ هاي پارسيان با يونانيان را جنگ هاي مادي مي ناميدند .
البته نظير اين تحولات در حوزه هاي مدني ديگري نيز كه متعاقباً تحت تسلط پارسي ها درمي آمدند صورت گرفت ، چنان كه بابل ، سارد ، مصر و غيره نيز حكومت جهاني ايرانيان را به رغبت پذيرا شدند و با حضور مستمر و مثبت خود در بناي امپراتوري ، آن را ، پل ارتباطي و مياني تمدن هاي شرق و غرب عالم كردند .
مبلغ قابل پرداخت 5,400 تومان