ارزان ترین فایل ها را از ما خریداری کنید..

محل لوگو

نظرسنجی سایت

قیمت های سایت ما را چطور ارزیابی میکنید؟

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

تعريف و تاريخچه حركت شناسی(شامل تمام جزئیات حرکت شناسی و مکانیک مقدماتی)


تعريف و تاريخچه حركت شناسی(شامل تمام جزئیات حرکت شناسی و مکانیک مقدماتی)

فرمت:doc

تعداد صفحه:232

 

بخش هایی از مقاله:

تعريف و تاريخچه حركت شناسي

كلمه Kinesiology كه به معناي حركت شناسي ترجمه و بكار گرفته شده است. داراي ريشه يوناني است و از دو كلمه kinesis يا kinein به معناي (to move) حركت و همچنين logos يا ology به معناي (science of) علمي از مي باشد و در مجموع به معناي علمي از حركت يا علم الحركات ترجمه شده است. در حال حاضر كنيز يولوژي از چهار رشته عليم آناتومي فيزيولوژي ، فيزيك مايه گرفته است، در تعريف اين لغت در لغت نامه و بستر اين طور آمده: «مطالعه اصولي از آناتومي و مكانيك در رابطه با حركتهاي آدمي»، كه اي تعريف بر دو موضوع متمركز است:

1) آناتومي حركتهاي آدمي (Anatomy of Human Motion)

2) مكانيك حركتهاي آدمي (Mechanic of Human Motion)

با توجه به اين دو موضع مي توان گفت بخش اول بيشتر شتافت عضلات، سر ثابت، متحرك، لگافست ها و... است كه هدف عمده حركت شناسي از ديدگاه ما مي باشد و بخش دوم بيشتر با مكانيك حركت سروكار دارد كه بخش دوم هدف ما يعني بحث بيومكانيك مي باشد.

تاريخچه حركت شناسي به زانهاي قديم مي گردد چرا كه ارسطو را پدر علم الحركات ناميده اند چرا كه فازهاي مختلف قدم زدن را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است. ارشميدس نيز قبل از ميلاد اصول ثابت فشار آب بر اجسام شنا و تحليل حركات شنا را مورد بررسي قرار داده است. در ادامه دانشمنداني چون گالن با شرح تونوس روي گلادياتورها و در قرن 15 ميلادي لئوناردو داوينچي به نمايش و تشريح بدن و كشف مركز ثقل و تعادل بدن برآمد، سپس گاليله با سقوط آزاد اجسام و پس از وي آلفونس بورلي كاربرد فرمولهاي رياضي در مسائل حركت ماهيچه اي را بكار برد.

كلمه استخوان پزشك بوسيله نيكولاس آندري ابداع لزوما به امروز سير تحولي از لحاظ از لحاظ امكانات و ابزار آلات جهت شناخت بهتر عملكردهاي عضله اختراع و حركت شناسي به بلوغ و تكامل از لحاظ عملكردي و ساختاري بدن شده است.

(تند نويس، عليجانيان)

اصلاحات علمي و تخصصي جهت دارد كالبد شناسي

قدامي (anterior): جلو يا در بخش جلويي

تحتاني يا زيرين (inferior): پايين و زيري بدن

خارجي يا جانبي (Lateral): كنار و پهلو، بخصوص كنار خارجي

داخلي يا مياني (medial): كنار داخلي يا خط مياني بدن

خلفي (posterior): عقب يا در بخش پشتي

فوقاني يا زبرين (superior): بخش بالايي، بدن

رمي (caudal): بخش انتهايي و تحتاني بخش ديگري از بدن

سري (cephalic): بالايي يا بخش فوقاني بخش ديگري از بدن

كنار مخالف (contralateral): اجزاء يا قسمتهاي متشابه سمت مخالف بدن

عمقي (deep): زير جلوي و سطحي

دور از تنه (distal): دور از خط مياي و مبدا و مركز بدن

نزديك به تنه (proximal): نزديك به خط مياني و مركز بدن

پشتي (dorsal): بخشهاي مختلف پشت دست و پا

كنار موافق (ipsilateral): اجزاء يا قسمتهاي همان طرف بدن

حالت دمر (prone): روبه طرف پايين يا رو به شكم خوابيدن

طاقباز (supine): رو به طرف بالا يا به پشت خوابيدن

سطحي (superficial): نزديك به سطح و جلو بدن، بسيار رويي

شكمي (ventral): مربوط به شكم

كفي (volar): مربوط به بخشهاي مختلف كف دست و پا

از اصطلاحات فوق اصطلاحات تركيبي همچون قدامي تحتاني، قدامي خارجي، قدامي داخلي، قدامي خلفي يا خلق تحتاني، خلق خارجي و داخلي و... استفاده مي شود (دبيري)

وضعيت آناتوميكي: وضعيت ايستاده بدن در حالي كه سر بصورت مستقيم جلو را نگاه مي كند، كف دستها به سمت جلو و پنجه پاها به جلو و مستقيم مي باشد. براي تشريح وضعيتهاي مختلف و تجزيه و تحليل حركات از وضعيت آناتوميكي بعنوان وضعيت مرجع استفاده مي شود.

 

سطوح حركتي (planes of motion)

براي تجزيه و تحليل حركات بدن نيازمند شاخصهاي خاصي هستيم لذا سطوح و محورهاي حركتي ابداع شوند. اما سه نوع سطح و محور حركتي فرضي در بدن داريم.

1. سطح ساجيتال يا سهمي: سطحي (صفحه اي) فرضي است كه از جلو به عقب بدن قرار گرفته (قدامي- خلفي) و بدن را به دو نيمه چپ و راست بصورت مساوي و قرينه تقسيم مي كند.

2. سطح عرضي يا فرونتال: صفحه اي فرضي كه بدن را به دو نيمه جلويي و عقبي تقسيم مي كند.

3. سطح افقي يا هوريزنتال: صفحه اي فرضي كه بدن را به دو نيمه بالايي و پاييني تقسيم مي كند.

محل تلاقي سه سطح (صفحه فرضي) فوق را مركز ثقل گويند.

محورهاي حركتي يا چرخشي (axes of rotation) نيز خطهاي فرضي هستند كه بر سطوح حركتي عمود مي باشند و هر يك از سطوح بر حول يكي از محورها چرخش و حركت دارد.

1. محور سهمي يا محور قدامي خلفي: بر سطح حركتي عرفي يا فرونتال عمود است و حركات دور شدن (آبداكشن) نزديك شدن (آداكشن) ، تا شدن جانبي (فلكشن جانبي)، هايپر آبداكشن، هايپر آداكشن و برگشت هاي از آن حول اين محور است.

2. محور افقي فرونتال: بر سطح ساجيتال عمود است و حركتهاي تا شدن (فلكشن)، باز شدن (اكستنشن)، هايپر فلكشن، هايپر اكستنشن حول اين محور انجام مي شود.

3. محور عمودي يا ورتيكال: بر سطح هوريزنتال عمود بوده و حركتهاي چرخش به چپ يا راست و چرخش به داخل و خارج، سوپينيشن و پرونيشن حول اين محور است. (تندنويس، دبيري)

 

انواع استخوانها

استخوانها را از نظر شكل و اندازه به چهار گروه عمده تقسيم بندي مي كنند:

1. استخوانهاي بلند: داراي تنه كشيده و بلند و دو انتهاي نسبتا پهن هستند مانند: استخوان ران، بازو.

2. استخوانهاي پهن: داراي سطح منحني شكل و پهند. مانند: استخوان فاصره، كتف، دنده ها.

3. استخوانهاي كوتاه: داراي تنه كوتاه و اغلب مكعبي شكلند. مانند: استخوانهاي مچ دست و پا

4. استخوانهاي نامنظم: شكل مشخصي ندارند. مانند: استخوانهاي مهره، آرواره، شرمگاهي. (تندنويس، دبيري)

انواع مفاصل

محل تماس دو يا چند استخوان كه اجراي حركت را ميسر مي سازد را مفصل گويند. دامنه و نوع حركت، نام مفصل را معين مي كند، لذا مفاصل بدن بر اساس ساختمان و حداكثر دامنه حركتي به سه دسته تقسيم مي شوند:

1. مفاصل غير متحرك (fibrous Joint): در حفره دندانها و درزهاي استخوان جمجمه.

2. مفاصل نيمه متحرك (cartila gionous joint): قابليت حركتي ضعيفي دارند و بر اتصال به رباطند يا اتصال به ليگامنت. مانند: مفصل تحتاني درشت ني- نازك ني و مفاصل غضروفي- دنده اي دنده ها و جناغ سينه.

3. مفاصل متحرك (synovial joint): كه براساس چگونگي شكل سطح مفصل به شش دسته تقسيم مي شوند:

الف) مفصل كروي (ballg socket joint): حول سه محور حركت دارند مانند: مفصل ران.

ب) مفصل لقمه اي (condyloid joint): دو محوره هستند. مانند: مفصل كف دستي- انگشتان.

ج) مفصل زيني (saddle joint): دو محوره هستند و بصورت x روي هم قرار مي گيرند مانند: مچي، كف دستي

د) مفصل قرقره اي يا لولايي (Hinge joint): تك محوره هستند و مانند لولاي در عمل مي كنند مانند: مفصل بازو و زنداسفل

ه‍( مفصل استوانه اي (pivot joint): تك محوره اند. مانند: مفصل فوقاني زنداعلي- زنداسفل

و) مفصل مسطح يا لغزشي (gliding joint): حول محوري حركت ندارند. مانند: زوائد مفصل مهره ها به دنده ها. (تند نويس، دبيري)

مفاصل را از جهت ساختار محور حركت نيز مي توان تقسيم بندي كرد.

1. مفاصل سه محوره (Triaxia( ): مانند مفاصل كروي

2. مفاصل دو محوره (Biaxia( ): مانند مفاصل لقمه اي وزنير.

3. مفاصل تك محوره (Uniaxia( ): مانند مفاصل قرقره اي و استوانه اي

4. مفاصل بدون حركت (Nonaxia( ): مانند مفاصل مسطح. (تندنويس)

اما برخي از عوامل باعث محدود كردن حركات مفاصل مي شوند كه اين عوامل عبارتند از:

1. ليگافت هاي اطراف مفاصل2. برخوردهاي استخواني در مفاصل3.عضلات (تندنويس)

اصطلاحات عمومي حركتي

دور كردن (abduction): اندام حركتي در سطح عرضي به طرف خارج از خط مياني بدن دور مي شود.

نزديك كردن (adduction): اندام حركتي در سطح عرضي و حول محور ساجيتال به خط مياني بدن نزديك مي شود.

خم (تا) كردن (flexion): اندام حركتي در سطح لهمي و حول محور عرضي به طرف يكديگر حركت كرده و زاويه مفصل كاهش مي يابد.

باز كردن (extension): اندام حركتي در سطح لهمي و حول محور عرضي از هم دور شده و زاويه مفصلي افزايش مي يابد.

هايپو و هايپر (Hypo & Hyper): دو پيش وند به معناي كم و زياد در جلوي برخي اصطلاحات مي آيد مثلا هايپر اكستنش به معناي باز شدن بسيار زياد و هايپو آداكشن به معناي نزديك كردن خيلي كم است.

دوران (circumduction): حركت دوراني و دايره وار است كه بصورت تركيبي از حركات ديگر تشكيل مي شود.

دور كردن مورب (diagonal abduction): حركت اندام از وسط سطح فرضي مورب و دور شدن از خط مياني بدن.

نزديك كردن مورب (diagonal adduction): حركت اندام از وسط سطح فرضي مورب و نزديك شدن به خط مياني بدن

چرخش خارجي (external rotation): حركت استخوان حول محور طولي خود در حالي كه از بدن دور مي شود.

چرخش داخلي (iternal rotation): حركت استخوان حول محور طولي خود در حالي كه به خط مياني نزديك مي شود.

اورشن (eversion): حركت و چرخش كف پا به طرف خارج

انيورشن (inversion): حركت و چرخش كف پا به طرف داخل

دورسي فلكشن (dorsal flexion): نزديك شدن پنجه پاها به سمت قدامي استخوان درشت ني.

پلات رفلكشن (plantar flexion): دور شدن پنجه پاها از بخش قدامي استخوان درشت ني و كشيده شدن پنجه پاها.

چرخش داخلي ساعد (pronation): استخوان زند زبرين به طرف داخل چرخيده و به حالت مورب روي زند زيرين قرار مي گيرد به نحوي كه كف دست رو به طرف پايين است.

چرخش خارجي ساعد (supination): استخوان زند زبرين به طرف خارج چرخيده به حالت موازي با زند زيرين قرار مي گيرد به نحوي كه كف دست رو به طرف بالا است.

پايين آوردن كمربند شانه (depression): حركت كمربند شانه به طرف پايين

بالا كشيدن كمربند شانه (elevation): حركت كمربند شانه ها از حالت طبيعي خود به سمت بالا

دور كردن افقي (horizontal abduction): حركت استخوان بازو در سطح افقي و به طرف خط مياني بدن.

نزديك كردن افقي (horizontal adduction): حركت استخوان بازو در سطح افقي و به طرف خط مياني بدن

دور كردن كتف (protraction): دور شدن كتف ها از ستون مهره ها (خط مياني بدن).

نزديك كردن كتف (retraction): نزديك شدن كتف ها به ستون مهره ها.

چرخش پايين (rotation down ward): حركت چرخشي كتف در آن زاويه تحتاني كتف به پايين و داخل حركت كند.

چرخش بالايي (rotation upward): حركت چرخشي كتف كه در آن زاويه تحتاني كتف به بالا و خارج حركت كند.

خم كردن جائي ستون مهره ها (lateral flexion): سر يا تنه به طرف خارج حركت كرده از خط مياني بدن دور مي شود.

نزديك كردن ستون مهره ها (reduction): برگشت از حالت خم كردن جانبي.

خم كردن مچ دست (palmarflexion): حركت كف دست به بخش قدامي ساعد

خم كردن به طرف استخوان زند زبرين (radial flexion): حركت مچ دست از سمت شست به طرف ساعد يا زند زبرين.

خم كردن به طرف استخوان زند زيرين (ulnar flexion): حركت مچ دست از سمت


مبلغ قابل پرداخت 3,400 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۸ فروردین ۱۳۹۹               تعداد بازدید : 831

باتشکر از بازدید شما،، لبخند فراموش نشود

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما