فرمت:doc
تعداد صفحات:417
مجموع سه مقاله ی کامل با قیمتی بی نظیر.
مطمئن باشید این مجموعه مقاله شما را از هر منبع دیگر بی نیاز میکند.
قابل توجه دانشجویان تاریخ.
افراد علاقه مند به مطالعه ی تاریخی.
کسانی که قصد تحقیق دارند.
این مجموعه مقاله با قیمت عالی که در هیچ کجا پیدا نمیکنید به شما عرضه خواهد شد.
تخفیف به مدت محدود
مطمئن باشید با این مجموعه مقاله ی بی نظیر از هر منبع دیگر بی نیاز خواهید بود
بخش هایی از مقاله:
هخامنشيان
داريوش هخامنشي را سازنده نخستين آبراهي ميدانند كه به دست انسان و براي وصل دو دريا در مصر ساخته شدهاست و در محلي ساختهشده كه اينك كانال سوئز خواندهميشود.
اما داريوش بزرگ علاوه بر اين، مبتكر و سازنده بزرگراه نيز به شمار ميآيد. اين حكمران خردمند به موازات ايجاد و ساخت وسايلي براي ارتباط دريايي منظم، در داخل كشور نيز به ايجاد جاده اصلي و فرعي پرداخت، آن چنان كه مورخان نوشتهاند طول جاده سرتاسري به 2900 كيلومتر رسيده و حتي اين جاده به كشورهاي خارج هم امتداد داشته و ازين راه امور بازرگاني و دادوستد انجام مييافتهاست. اين جادهها ارابهرو بوده، زيرا در آن دوره و آنچنان كه در نقوش تختجمشيد مشهود است، ارابه مورد استفادهبوده و بهخصوص يكي از وسايل سپاهي بهشمار آمده. همچنين و در اين زمان بوده كه تشكيلات چاپاري به وجودآمده و به فاصلههاي معين چاپارخانههايي ساختهاند كه براي رد و بدل كردن بستههاي چاپاري (پستي) آماده خدمت بودهاست. نگهباناني در اين محل گوش به فرمان سرعت بخشيدن به كار و مجري اين فرمان بودهاند:
« نه سرما – نه گرما – نه باد – نه باران – چاپار را از رفتن باز نميدارد.»
در اين دوره خبرنامهاي از مركز كشور (پايتخت) درصد شماره بر لوحه گلي هر هفته تهيه و بهوسيله چاپارهاي آماده به خدمت به مركز ساتراپنشين (استان) و شهرستان ارسال و بدين وسيله فرمان و دستور كشور مدار به مسوولان امر ابلاغ ميشدهاست.
خبررساني آذرخشي- با ايجاد تپهها به فاصله مشخص و استفاده از بلنديهاي طبيعي و ساخت اتاقهاي ديدهباني در شب با آتشافروزي در اين ديدهبانيها و باز و بسته كردن پنجره آن خبرهاي فوري را به پايتخت ميرسانيده و يا از مركز فرماندهي دستورها و فرمان ها را به مسوولان سپاه اعلام ميداشتهاند، كما اين كه بنا به نوشته مورخان خبر فتح آتن پس از 24 ساعت به پايتخت كشور رسيد و جشن و سروري برپا گشت.
ساخت راه و بزرگراههاي ارتباطي در سراسر كشور، سبب ميشده كه هرگاه نيازي وجود داشتهاست، مسوولان و ادارهكنندگان محلي و استاني نيز بتوانند خود را به پايتخت برسانند و در نشستهاي همگاني كه براي مشورت برپا ميشدهاست، شركت كنند. يكي از اين انجمنها و نشستها كه بنا به ضرورت يا بهطور منظم برپا ميشده، «انجمن خشترهپاون»نام داشتهاست.
درباره اين انجمن نوشتهاند: بنا بر امر داريوش هرچند سال يكبار انجمني از ساتراپها و فرمانداران و شهربانان كشور در پايتخت تشكيل مييافت. در اين انجمن مسايل كشور و شهرها به جستار گذاشته ميشد و دشواريها و كم و كاستيها مورد بحث و گفتوگو قرار ميگرفت و گزارش بازرسان ويژه شاهنشاهي كه به نام چشم و گوش شاهنشاه خوانده ميشدند، در اين جمع بررسي ميشد و چه بسا كه خطاكاران شناخته و تنبيه ميشدند. همچنين به گماردگان (خدمتگذاران) كه در انجام گمارش (خدمت) خود نيك كوشيده و مايه خرسندي و آسايش مردم را فراهم ساختهبودند، پاداشهاي ارزنده ارزاني ميگشتهاست. بخشايش اسب والاترين پاداش شمرده ميشدهاست. كارهايي كه در درجه اول اهميت قرارداشته كشاورزي و درختكاري و كندن كاريزهاي آبرساني بودهاست. همچنين به بهترين فرآورده كه روز ويژهاي از سال كه به پيشگاه شاهنشاه آورده ميشد، نيز پاداشي دادهميشد.
اين آيين در نگارههاي سنگي تختجمشيد گويا است و پيشكشكنندگان كه از تيرهها و نژادهاي گوناگون هستند، در آنجا ديده ميشوند.
نياكان ما نقش بيهمتا و با ارزشي در پايهگذاري تمدن جهان داشتهاند و صدها سال در شمار پيشتازان دانش و فرهنگ بودهاند. آنچه در پي ميآيد، يكي از كارهايي است كه داريوش هخامنشي هنگامي كه مصر را به سرزمينهاي خود افزودهبود، براي مردم آنجا انجام دادهاست. اين متن به نقل از مجله رنگينكمان در سال 1348 است.
در موزه واتيكان لوحي مشاهده ميشود كه توسط «آدريان» امپراطور روم قديم از مصر به روم آوردهشده و به موزه واتيكان هديه شدهاست. اين لوح توسط يكي از كاهنان قديمي معابد مصري نوشته شدهاست.
متن لوح از اين قرار است:
داريوش شاه شاهان و شاه مصر سفلا در عصر خود و در موقعي كه من در دربارش به سر ميبردم، به من امر كرد كه به پايتخت مصر برو و ضمن جمعآوري وسايل پزشكي، شرايط آموختن حرفه پزشكي را براي مصريان فراهم ساز.
من به مصر رفتم و چنان كردم كه شاه شاهان ميخواست و چنان انجامدادم كه شاه شاهان به من فرمان دادهبود. من وسايل لازم پزشكي و كتاب براي ايجاد چنين دانشگاهي فراهم كردم و من موفق شدم كه جوانان مصري را تحت تعليم و مراقبت و دانشاندوزي استادان با تجربه قرار دهم.
چه شاه شاهان به خوبي از ارزش دانش پزشكي آگاه بود و آرزو داشت با ايجاد چنين دانشگاهي جان بيماران مصري را نجات دهد.
نخستین بانوی ایرانی که در حدود ۲۴۸۰ سال پیش فرمان دریاسالاری خود را از سوی خشایار شا هخامنشی دریافت کرد.
آرتمیس نخستین بانویی که در تاریخ دریانوردی در جایگاه فرمانده دریایی قرار گر فت در سال ۴۸۴ پیش از میلاد فرمان بسیج دریایی برای شرکت در جنگ با یونانیان توسط خشایار شا هخامنشی صادر شد. آرتمیس فرماندار سرزمین کاربه با پنج فروند کشتی جنگی که خود فرماندهی آنها را در دست داشت به نیروی دریایی ایران پیوست در این نبرد ایران موفق به تصرف آتن شد. در این نبرد نیروی زمینی ایران ۸۰۰ هزار پیاده و ۸۰ هزار سواره تشکیل شده بود. نیروی دریایی ایران دارای ۱۲۰۰ کشتی جنگی و ۳۰۰ کشتی ترابری بود.
آرتمیس در سال ۴۸۰ پیش از میلاد در جنگ سالامین که بین نیروی دریایی ایران و یونان در گرفت شرکت داشت و دلاوریهای بسیاری از خود نشان داد. او همیشه مورد ستایش دوست و حتی دشمن قرار داشت. اودر نبرد سالامین در دشوارترین شرایط جنگ با دلیری و بی باکی کم مانندی توانست بخشی ازنیروی دریایی ایران را از خطر نابودی نجات دهد به همین دلیل بود که او به افتخار دریافت فرمان دریا سالاری از سوی خشایار شا رسید. او به خشایار شاه پیشنهاد ازدواج داد که به دلایلی این ازدواج صورت نگرفت.
در دهه چهل خورشیدی یک ناو شکن با نام آرتمیس پاسداری از خلیج فارس رابرعهده گرفت.
آرتمیس یا آرتمیز در چم(معنی) راست گفتار بزرگ فرمانده بزرگ نیروی دریایی خشایارشا در وصيت نامه كوروشبود که با خردمندی و کارآمدی بی همتای وی نیروی دریایی و رزمناوهای تریوم و صدها ناو نبرد ناو ناوچه را رهبری کرد و با فرماندهی درست بایسته خویش سپاه یونان را در هم شکست. این زن فرمانده از رایزنان جنگی خشایارشا نیز بود.ارتمیس چهره ای شگفت انگیز در تاریخ ایران باستان است و شاید گزافه نگفته باشیم در تاریخ سر تا سر جهان میباشد ..او نخستین بانویی است که در سمت فرماندهی نیرومند ترین نیروی دریایی جهان و عضو شورای عالی دفاعی و وزارت جنگ و وزارت دفاع هخامنشیان و همچنین فرماندهی سپاه غربی ایران مستقر در کاریه انجام وظیفه میکرد .این بانو در سال 480 پیش از میلاد مسیح با پنج رزمناو سنگین تریوم و هشت هزار سپاهی پیاده مرکب از هشت هنگ و دو گردان ششصد نفره از نیروهای زبده گارد جاویدان که توسط خشاریارشاه برای محافظت از ملکه ارتمیس اعزام شده بودند در جنگ سالامیس شرکت کرد ..
وی را از سویی یونانی میدانیم و از سویی خشن ترین دشمن یونانیان میدانیم و از سویی دلاور ترین فرمانده ایرانی که ضمن اینکه شکست فاحشی بر یونانیان وارد کرد قوای دریایی فنیقیه را که از نبرد فرار میکردند و در خطوط دفاعی ایران شکاف ایجاد کرده بودند را دنبال نمود و ضمن غرق نمودن ناوگان فنیقی ناوگان یونانی را که در شکاف نفوذ کرده بود و قصد حمله از پشت به ناوگان ایران را داشت شکست بسیار مهلک و سختی داد.با این حال هنوز چهره این بانو پر رمزو راز مانده است.حال انکه پس از شناخت حکومت هخامنشیان و نحوه اداره ارتش و ساتراپیهای ان مشکل خود بخود حل میشود .ایران در دوران هخامنشی گستره ای فراوان یافته بود و یکی از ساتراپهای مهم در مرز با یونان کاریه به مرکزیت هالیکار ناسوس بود این ساتراپ شاهانش خود را ایرانی میدانستند و هرگز زیر بار یونان نرفتند ولی ساکنان شهر عمدتا تاجران و کشاورزان یونانی مهاجر بودند ..
معروفیت ارتمیس در تمام دوران ادامه داشت و حتی در دوره ساسانی و اسلامی نام بسیاری از دختران دربار حتی سلاطین سلجوقی ارتمیس بود و او بسیار محبوب شاهان میهن دوست مثل ملکشاه سلجوقی جلال الدین خوارزم و شاه عباس بود و قبل اسلام نیز که گفتنش لزوم ندارد که چه بسا نام بسیاری از دختران ایرانی ارتمیس بود .ملکه ارتمیس در سال 480 پیش از میلاد با سیصد فرمانده و ناوران مشهور ایرانی در نبرد سالامیس شرکت کردو ترموپیل و چون تنها زن فرمانده ارتش ایران در کل جنگ بود و ایرانیان شاهد دلاوری بانوی زیبای ارتش خویش بودند به جوش خروش درامده و دلیرانه میجنگیدند تا مبادا به بانو اسیب برسد مخصوصا دو گردان محافظ جان ملکه که از سپاه جاویدان بودند انچنان دلاوری کردندکه ملکه نیز تهیج شد و این دلاوری باعث محبویبت وی تا زمان حاضر نیز شده ..
متاسفانه بیشتر اطلاعات ما از وی از هرودوت است مردی از خاندان مهاجرین که دشمن درجه یک خاندان لیگدامیش خاندان ملکه ارتمیس بود و سر ضد ایرانی بودنش توسط همین خاندان تبعید به یونان شد هر چند هرودوت سیاستی ضد ایرانی داشت و گاهی سخنانش بر ضد ملکه است اما وی نیز نتوانسته سخنان نیشداری برملکه ببنددودر جایی از زیبای و دلاوری ملکه سخن گفته و گاهی نیز با سخنان نیش دار او را بدنام کرده.
ارتمیس علاوه بر شجاعت و زیبایی دارای بصیرت کامل در امور جنگی بودبخصوص در امور نبرد ناوگانهای جنگی و به عقیده تیمستوکل زمامدار اتنی دشمن ایران (در هنگام لشکر کشی خشایار شاه)ارتمیس یکی از برجسته ترین دریا سالاران جهان بوده که دشمن دیرینه یونانیان بوده و ان قدر یونانیان از وی میترسیدند از سایر فرماندهان ایرانی نمیترسیدند.
وصيت نامه كوروش :
اینک که من از دنیا می روم بیست و پنج کشور جزو امپراطوری ایران است و در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم کشورها نیز در ایران دارای احترام می باشند
جانشین من خشایار شاه باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آن ها را محترم بشمارد .
اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه ی سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می باشد زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته به خاطر داشته باش که تو باید به این ذخیره بیفزایی نه این که از آن بکاهی. من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکنی، زیرا قاعده ی این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند اما در اولین فرصت آن چه برداشتی به خزانه برگردان. مادرت آتوسا بر من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن.
ده سال است که من مشغول ساخت انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساخت این انبارها را که با سنگ ساخته می شود و به شکل استوانه است در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می شوند حشرات در آن به وجود نمی آیند و غله در این انبارها چند سال می ماند بدون این که فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه دهی تا این که همواره آذوقه ی دو یا سه سال کشور در انبارها موجود باشد و هر ساله بعد از این که غله ی جدید به دست آمد از غله ی موجود در انبارها برای تامین کسر خوارباراستفاده کن و غله ی جدید را بعد از این که بو جاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوقه در این مملکت دغدغه ای نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود. هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آن ها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است، چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آن ها به مردم ظلم کنند و استفاده ی نا –
مشروع نمایند نخواهی توانست آن ها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری که رعایت دوست بنمایی.
کانالی که من می خواستم بین شط نیل و دریای سرخ به وجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظربازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد و تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آن قدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند. اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا این که در این قلمرو ایران، نظم و امنیت برقرار کنند. ولی فرصت نکردم سپاهی به یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی. با یک ارتش نیرومند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند. توصیه ی دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده. چون هر دوی آن ها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغگو را از خود دور نما. هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن و برای این که عمال دیوان به مردم مسلط نشوند، برای مالیات، قانونی وضع کردم که تماس عمال دیوان را با مردم خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت. افسران و سربازان ارتش را راضی نگهدار و با آن ها بدرفتاری نکن. اگر با آن ها بدرفتاری کنی آن ها نخواهند توانست معامله ی متقابل کنند. اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد. ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آن ها این طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا این که وسیله ی شکست تو را فراهم نمایند.
امر آموزش را که من شروع کرده ام ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا این که فهم و عقل آن ها بیش تر شود و هر قدر که فهم و عقل آن ها زیادتر شود، تو با اطمینان بیش تری
می توانی سلطنت کنی. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش. اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته به خاطر داشته باش که هر کس باید آزاد باشد که از هر کیش که میل دارد پیروی نماید. بعد از این که من زندگی را بدرود گفتم، بدن من را بشوی و آن گاه کفنی را که خود فراهم کرده ام بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار. اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هر زمان که می توانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آن جا ببینی و بفهمی، من که پدر تو و پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می کردم مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد. خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد یا یک خارکن و هیچ کس در این جهان باقی نمی ماند. اگر تو هر زمان که فرصت به دست آوردی وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی، غرور و خودخواهی بر تو غلبه خواهد کرد اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی ، بگو که قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگهدارد تا این که بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند.
مبلغ واقعی 13,400 تومان 46% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 7,236 تومان