فرمت:doc
تعداد صفحه:43
واقعيت اجتماعي تشيع از صفويه تا قاجار
پس از آل بويه ، خلافت بغداد قدرت هاي سياسي متعددي را كه در نواحي مختلف جامعه ي اسلامي ظهور مي كردند ، رسميت بخشيد . خلافت بغداد با داعيه ي جانشيني شرعي رسول خدا ، در واگذاري تاج و تخت به قدرت هاي عشيره اي وايلي مسلط ، در واقع نقش كليسا در سده هاي ميانه ( قرون وسطي ) را ايفا مي كرد و خلافت بدين سان تا سال 656 ه .ق كه سال سقوط آن به دست هلاكو خان مغول است ، ادامه يافت .
حمله ي مغول تهاجم نظامي گسترده اي بودكه با استفاده از درگيري هاي موجود در ميان حاكمان جوامع اسلامي و ضعف آنها و بي آن كه از توجيهي ديني برخوردار باشند تنها با استفاده از زور انجام شد ، مسلمانان اعم از شيعه و سني همه به يك اندازه در معرض تيغ سپاهان مغول قرار گرفتند و مقاومت هاي مستقلي كه در شهرها و روستاهاي مختلف در برابر آنها انجام مي شد ، با بي سابقه ترين كشتارها سركوب مي گشت .
مذهب اوليه ي مغولها شمن بود ، ولي در هنگام تسلط برايران با همراهي جمعي از بوداييان و كشيشيان مسيحي ، سياست تبليغ اين دو مذهب را نيز دنبال كردند و برخي از آنها به آيين مسيحيت گرويدند .
جامعه ي اسلامي گرچه در برابر هجوم سياسي مغول تاب نياورد ، ولي فرهنگ و تمدن اسلامي حضور قوي و توانمند خود را بر آن تحميل كرد ، به گونه اي كه مغول نيز مانند استبداد بني اميه و …. ناگزير از توجيه ديني خود شدند .
درسده ي هشتم پس از هجوم هاي سده ي هفتم ، ديگر بار فرصت براي مقاومت هاي سياسي و نظامي تشيع به وجود آمد . سربداران در خراسان ، مرعشيان درمازندران و نهضت پيش گامان مهدي در خوزستان ، از جمله قيام هاي سياسي شيعه هستند كه تا دوران هجوم تيمور و حتي پس از آن در بخش هاي مختلف ايران به حيات خود ادامه دادند .
علي رغم حضور فكري و سياسي فزاينده و فعالي كه تشيع در تمام مدت داشت ، ساخت سياسي قدرت قبل و بعد از حاكميت ايل خانان مغول ، يعني در دوران سلجوقيان ، خوارزمشاهيان و تيموريان تا زمان حاكميت قاجار ، ايلاتي و عشايري است . مناسبات و روابط ايلاتي ، خوانين را از توان نظامي اي بهره مند ساخته بود كه با تكيه به آن از نفوذ اجتماعي و حتي حاكميت سياسي برخوردار مي شدند ، در اين ميان حضور باور و معرفت ديني در كنار عصبيتي كه به انسجام ايلي منجر
مي شد ، موجب گشت تا اين عصبيت نيز از پوشش ديني استفاده كند و در مواردي در قلمرو توقعات ديني جامعه گام بردارد .
بسط وتوسعه ي انديشه هاي شيعي – كه پيش از اين در اصول و فروع اعتقادي شيعه شرح آن گذشت – مانع از اين مي شد كه حاكميت هاي موجود با
همه ي تلاش هايي كه براي توجيه ديني خود مي كردند ، از مشروعيت ديني برخوردار شوند، به همين دليل تشيع در طول تاريخ هر گاه فرصت مي يافت ، اعتراض خود را به حاكميت هاي موجود در قالب رفتار سياسي خود سازمان مي داد و تشيع با همه ي تلاش هاي سياسي پراكنده اي كه انجام داد ، هرگز نتوانست نظام مطلوب خود را استقرار بخشد ، زيرا قدرت رقيب او ، يعني ، استبداد متكي بر مناسبات ايلي بود و قدرت تشيع مانند هر نيروي مذهبي ديگر مبتني بر آموزش هاي ديني و تعليم و تعلم هاي مستمري بود كه در نظام شهري بيش تر امكان وجود پيدا مي كند ، بنابراين قدرت مذهبي بيشتر قدرت شهري است و شهر با سكون و ثباتي كه دارد ، در برابر ايل كه از تحرك و توان نظامي بهره مند است ، همواره آسيب پذير بوده است و حاكميت سياسي شهر در طول اين مدت به دست كساني بوده است كه از قدرت نظامي ايلي بهره مند هستند .
مبلغ قابل پرداخت 2,000 تومان
برچسب های مهم